داستان شگفت انگیز هنری شوگر؛ واقعیتی عجیب در خیال!
هر فیلم سبک بصری خاص خود را دارد و هر کارگردان رویه منحصربفردی را در طراحی صحنه و لباس در پیش میگیرد. شاید ساخته شدن فیلمهای فانتزی با دکورهای پویا یا قابهای مینیاتوری برای سینمای کشور ما اندکی عجیب به نظر بیاید، اما این سبک فیلمسازی در سینمای جهان در حال توسعه است. یکی از نمونه فیلمهایی که طراحی صحنه آن مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفته مربوط به فیلم داستان شگفت انگیز هنری شوگر، اثر وس است. در این برگ از چیدانه شما را به فضای جالب این فیلم میبریم و جزئیات طراحی صحنه و دکوراسیون آن را بررسی میکنیم. با ما باشید تا با یکی از خاصترین فیلمهای سال 2023 بیشتر آشنا شویم.
درباره فیلم «داستان شگفت انگیز هنری شوگر»
فیلم The Wonderful Story of Henry Sugar فیلم کوتاه آمریکایی محصول سال 2023 و در ژانر ماجراجویی-کمدی میباشد. این فیلم بر اساس داستان کوتاهی به همین نام به قلم رولد دال ساخته شده است.
خلاصه فیلم «داستان شگفت انگیز هنری شوگر»
این فیلم روایت داستان مردی ثروتمند به نام Henry Sugar است که میتواند به کمک کتاب اسرارآمیزی که دزدیده آینده را پیش بینی کند. او تصمیم میگیرد وارد این بازی شود که ناگهان با اتفاقات غیرمترقبهای مواجه میشود …
عوامل فیلم «داستان شگفت انگیز هنری شوگر»
- تهیه کننده، نویسنده و کارگردان: وس اندرسن
- بازیگران: بندیکت کامبریچ، ریف فاینز، دو پتل، بن کینگزلی، روپرت فرند، ریچارد آیوادی
ما با یک طراحی صحنه فانتزی مواجهیم!
وس اندرسن دنیا را کودکانه و فانتزی میبیند، اما به شیوهای بزرگسالانه! داستان تو درتوی هنری شوگر در یک دنیای خیالی اتفاق میافتد، دنیایی که فضای داستان و دیالوگهایی که بین کاراکترها رد و بدل میشود این حس را به شما القا میکند که این یک داستان واقعی است! حتی شاید بعد از تماشای فیلم نام «هنری شوگر» را در فضای اینترنت جستجو کرده باشید تا مطمئن شوید در عالم خیال سیر میکردید یا واقعیت! سبک بصری که فیلم از آن پیروی میکند و شیوه طراحی دکوراسیون فیلم نیز به این پرواز میان دنیای واقعی و خیالی کمک میکند. وس اندرسن در دنیای سینما به طراحی صحنههای پویا، عجیب و انتزاعی معروف است.
در فیلمهایی شبیه به فیلم «داستان شگفت انگیز هنری شوگر» به یک طراحی صحنه هنرمندانه نیاز است تا فضا را برای مخاطب باورپذیر کند. در این فیلم خانهها، خیابانها، شهرها، وسایل نقلیه و حتی گاهی طبیعت هم از اشکال مورد انتظار مخاطب فاصله میگیرند تا دنیای متفاوتی را خلق کنند. در حقیقت در سکانسهای مختلف، بیننده تصور میکند که دارد در یک شهر خیالی قدم میزند و همه چیز یک نقاشی، ماکت یا یک تصویرسازی فانتزی است.
معماری به کدام سبک؟
اندرسن در فیلم خود یک سبک خاص از معماری را دنبال میکند و در تمام سکانسها با همان سبک پیش میرود. این معماری متعلق به زمان هنری شوگر است: معماری جُرجی. همانطور مه در تصاویر مشاهده میکنید خانهای که هنری در آن زندگی میکند به همراه ساختمانهایی که در پیرامون آن قرار دارند همگی دارای یک معماری کلاسیک بریتانیایی به شیوهای اشرافی و باشکوه هستند. ساختمانهای متقارن با متریال اصلی آجر، پنجرههای بزرگ و متعدد، طاقهای قوسی تزئینات و کندهکاریهای پیچیده و گچبریهای جذاب بر روی ستونها و کتیبهها در در صحنههای مختلف دیده میشوند.
دیزاین داخلی خانه هنری شوگر هم از همین سبک حمایت میکند. تزئینات داخلی سقف، کف و دیوارها دارای پترنهای خاص هستند. در خانه هنری وسایل و اثاث خاصی به جز چند قلم مجسمه دکوراتیو، یک مبل انگلیسی ساده و یک کتابخانه به چشم نمیخورد. دیوارهای بلند در کنار خلوتی دکوراسیون داخلی، فضا را برای تمرکز هنری شوگر فراهم کردهاند و بیننده در این خانه تقریبا هیچ درگیری بصری خاصی ندارد.
این خلوتی فیزیکی در صحنههای دیگر هم مورد توجه قرار گرفته است. بعنوان مثال کلبه مرد مرتاض در جنگل نیز یک اتاقک ساده و بدون وسیله است که با نقوش قبایل هندی تزئین شده و گوشه دنجی برای تمرکز و تفکر است. همچنین در اتاقک درویشانه امدادخان نیز چیزی به جز وسایل ابتدایی زندگی به چشم نمیخورد.
وس اندرسن و وسواس تقارن!
یکی از عناصر سبکی اندرسن در ترکیببندی قاب عنصر تقارن است. همانطور که در یکی دو نمونه تصویر زیر به وضوح میبینید، این کارگردان به تقارن قابهایش اهمیت زیادی میدهد. در بسیاری از مواقع سینگل شاتهایی را فیلمبرداری میکند که سوژه دقیقا در مرکز تصویر است. این تقارن و نسظم بصری به قدری برای او مهم است که احتمالا زاویه نشستن و خم شدن بازیگران را هم به دقت بررسی میکند یا به آنها تذکر میدهد که یکی دو اینچ خودشان را جابجا کنند!
وقتی چشم مخاطب از دیدن مناظر محروم میشود
اگر فیلم «داستان شگفت انگیز هنری شوگر» را دیده باشید، حتی اگر از سینما سررشته زیادی هم نداشته باشید یکجاهایی از فیلم چشمتان بابت ندیدن تعدادی از صحنههای مهم و حیاتی قصه اذیت میشود! اندرسن اساسا از به نمایش گذاشتن مناظر مهم داستانی طفره میرود. داستان زندگی امدادخان در قالب چند نقاشی دوبعدی متحرک روایت میشود، در هنگام اجرای نمایش بزرگ شعبدهبازی او دوربین جای دیگری سرگرم است و روی تماشاگران تنظیم شده است، از معرکه پای اپارتمان هنری شوگر هنگام بذل و بخشش کردن پولهایش چیزی نمیبینیم و پایانبندی هیجانانگیز قصه را هم در یک اتاق بسته تنها میشنویم.
با همه این اوصاف میتوانیم به جرات بگوییم که اندرسن در کنار سبک فانتزی و منحصربفردی که در آثارش رقم میزند دچار پرشهای ناگهانی از یک صحنه به صحنهای دیگر و روی گرداندن از نمایش سکانسهای مهم و تاثیرگذار است. سکانسهایی که اگر عینیت مییافتند و چشم بیننده آنها را میدید احتمالا ادراک بیشتری از فضای قصه دریافت میکرد.
دنیای رنگها در فیلمهای وس اندرسن
اگر با هر کارگردان دیگری طرف بودیم شاید بهتر بود رنگ را هم بعنوان گوشهای از مقوله طراحی صحنه بررسی میکردیم. اما وقتی پای فیلم وس اندرسن وسط است جداگانه نپرداختن به این موضوع کملطفی به نظر میرسد.
تیم طراح صحنه از رنگها برای تزریق احساسات به مخاطب استفاده میکنند. در فیلم هنری شوگر استفاده از یکی دو پالت رنگی خاص در تمام فیلم چیرگی دارد. مثلا نویسنده اول که در حال نوشتن داستان هنری شوگر است در یک اتاق کوچک مشغول به کار است که در آن رنگ سبز و زرد بعنوان رنگهای اصلی قابل مشاهده هستند. شور و هیجان اولیه فیلم از همین صحنه آغاز میشود و لایه ابتدایی قصه در همین اتاق رقم میخورد. مخاطب کنجکاو است که بداند چطور میشود با خواندن یک کتاب به جادوی پیشبینی آینده دست یافت و ترکیب رنگها این برانگیختگی احساسی را تقویت میکنند.
وقتی در فیلم ناگهان به دوران هنری شوگر پرتاب میشویم رنگ غالب خانه آبی رنگ است. در این دوره هنری شوگر مدام در حال تمرکز برای دستیابی به آن حس سحرآمیز است و استفاده از این رنگ توسط طراح صحنه یک آرامش و سکون ذهنی را در فضا جاری میسازد.
طراحی دکور و رنگپردازی قمارخانه هم در نوع خود جالب است. معمولا وقتی انرژی و هیجان در روایتهای سینمایی دیده میشوند، رنگ قرمز از راه میرسد. قمارخانه وس اندرسن نیز دارای فضایی دلهرهآور به همین رنگ است. میزهای بازی، کفپوش و دیوارهای سراسر قرمز رنگ با ارتفاع بلند در کنار لوسترهای بزرگ و کلاسیک محیطی اضطرابانگیز را برای مخاطب رقم میزنند، چرا که هنری شوگر در این فضا اولین دوراهی شکست یا موفقیت را تجربه خواهد کرد، چرا که قرار است پس از سالها تلاش مداوم برای به دست آوردن چشم سوم در یک قمار بزرگ و پرپول شرکت کند و خب! در چنین شرایط ملالآوری هیچ رنگی بهتر از رنگ قرمز تلاطم درونی بیننده بیدار نخواهد کرد.
اصرار بر ساختگی بودن!
بله! اندرسن بر روی ساختگی بودن آثارش پافشاری میکند! در سکانسهای متعددی از جمله در سکانس عالی بیمارستان، بازیگران وجود دوربین و تماشاگر را به رسمیت میشناسند، گاه و بیگاه به سمت لنز دوربین نگاه میکنند و تماشاگر را وارد جریان بازی میکنند، با زبان بدن احساسات خود را مستقیما به تماشاگر القا میکنند و گویی یک گزارش زنده را به او ارائه میدهند. اندرسن عادت دارد که دیوار چهارم را در فیلمهایش تخریب کند و مخاطب را مجاب کند تا جواب نقشآفرینان فیلم را بدهند. همین فرم کاری گاه و بیگاه به بیننده یادآوری میکند که این یک فیلم ساده نیست! یک گزارش از اتفاقاتی است که در واقعیت یا خیال در حال وقوع است!
این فضای فانتزی در فرم تصویری داستان نیز بروز مییابد. تصاویر مختلفی از ساختمانها، خیابانها و طبیعت در فیلم وجود دارد که گویی نقاشیها جایگزین صحنههای واقعی شدهاند. نمونه مشخصی از این مساله را در سکانس جنگل مشاهده میکنیم. جنگلی که خالی از دار و درخت واقعی است و تمام آن چه که وجود دارد تنها یک نقاشی ساده دوبعدی است و حس مصنوعی یا جعلی بودن به ذهن تماشاگر متبادر میشود. این درونمایه فانتزی با چاشنی شوخطبعی چیزی است که فقط اندرسن میتواند از پس آن بربیاید.
حرف پایانی
«سینما، توهمی متقاعدکننده است. رویایی که واقعی به نظر میرسد. دروغی که باورش میکنیم. فیلمسازان، برای تحقق این باورپذیری، تلاش قابلتوجهی میکنند. عناصر مختلفی، از طراحی صحنه و فیلمبرداری و گریم، تا صداگذاری و بازیگری و کارگردانی، دست به دست هم میدهند که ما، برای چند ساعت، واقعیت جایگزین نقشبسته بر قابهای پیش رویمان را با زندگی واقعی اشتباه بگیریم. فراموش کنیم که شخصیتهای فیلم، وجود خارجی ندارند و آدمهای حاضر در تصویر، بازیگرهای حرفهای هستند و برای رفتار و گفتاری که ازشان میبینیم، دستمزد گرفتهاند و تمرین کردهاند و سر صحنه حاضر شدهاند». اگر هنوز پای داستان شگفت انگیز هنری شوگر ننشستهاید به شما توصیه میکنیم که این فیلم جذاب و متفاوت سینمای آمریکا را از دست ندهید.